به کدامین سو می رویم؟!!!
شاید باورتون نشه ولی حدود 50 نفر اومده بودن که 55%پسر و 45% دختر!!!خیلی صمیمیتشون برام جالب بود؛حتی بچه های شهرستانیشونم از راه های دور و نزدیک اومده بودن؛ تو اون 5-6 ساعتی که با هم بودیم من تازه طعم خوش دانشجویی رو چشیدم!!!؛(خیلی جالبه که بچه های دانشگاه مامیگن مگه ما چه سنمی با هم داریم که شما دم از صمیمیت میزنین (تو نظرات بعضی از بچه ها بود)به جای این حرفا بشینین درس بخونین!!!) ( راستی از منم پرسیدن دانشگاه شما چه طوریه که منم با ابهت تمام از صمیمیتمون گفتم طوریکه اونا گفتن ما فکر میکردیم خیلی رابطمون خوبه نگو شما از ما هم بهترین؛؛ موفق باشین!!!!)
بگذریم؛جاتون خالی, کلی خرس وسط؛وسطی؛ هپ و یه مرغ دارم یا مافیاو…بازی کردیم.
بعد از این بازیهاو خوردن هله هوله 1-2 ساعت اخر تبدیل به یه بحث جدی شد. همه به صورت دایره وار نشستیم و بچه هاشروع کردن به گفتن مسائل ومشکلات دانشگاشون از قبیل انتخاب واحد ترم 3 شون؛انتخاب استادا؛بحث درباره ی تحقیق و انجام پروژه هاشون ؛فعالیت در قسمت کمیکار والبته حل مشکلات شخصیشون و………..
من که عین ندید بدیدا فقط داشتم نگاه میکردم و اب از دهنم جاری شده بود والبته کلی حرص و تاسف خوردم که من تو یه دانشگاهیم که اگه بچه هارو دعوت به صمیمیت کنی مسخرت میکنن وبرات کلی مشکل ایجاد میکنن؛تو دانشگاهی که دانشجوهاش تنها راه تکاملشون درس خوندن میدونن و البته جالبه بدونیم که با این همه درس خوندن معدلا بسیار پایینه!!!
آخه مگه اونا درس نمیخونن؟!!!
والا رتبه هاشون همونطوری که گفتم 2500 تا از ما بهتره واستاداشون ؛محیط دانشگاشون با ما قابل مقایسه نیست! ولی اونا خوب اینو یاد گرفتن که درس جداست تفریح و رفاقتم جداست اونا اینو خوب یاد گرفتن که بعد این 4 سال که دانشگاه تموم شدو نهایت 2سال برا فوق و برا پسرا 2 سال سربازی دیگه باید به سمت کارو زندگیشون برن پس دانشگاه بهترین فرصت برا اوناست که بگن؛ بخندن؛ با هم باشن واز این با هم بودن لذت ببرن و حتی از این جمع دوستای خوبی چه پسر چه دختر پیدا میکنن که وقتی بزرگتر شدن تو مشکلات دست همدیگر بگیرن ولی ما اینارو یاد نگرفتیم و مطمئنا بعد از خوندن این مطلب میگین ای بابا این حرفا چیه؟
ولی یه چیز واقعا برام جالبه و اون اینه که خدا ورودی های 86 خیلی تو این مسائل شبیه هم قرار داده چون اکثرا چنین طرز تفکری دارن که فقط درس درس درس
اخرش که چی؟؟؟
به نظرتون تا وقتی دانشگاهایی مثل امیر کبیر, علم و صنعت, صنعتی اصفهان ,صنعت نفت ,فرودسی ,سهند و خیلی دانشگاهای دیگه هست میان از دانشگاه پیزوریه ما استخدام کنن؟؟؟ خودتون گول نزنین
حداقل بیاید هم درس بخونیم و هم از کنار هم بودن لذت ببریم تا لحضات خوشیو با هم به یادگار بذاریم تا بعدا حرص چنین روزایی رو نخوریم که علاف و بیکاریم و از جوونیمونم استفاده نکردیم
تا کی میخوایم قرون وسطایی فکر کنیم تا کی؟؟؟؟؟
ماها حتی تو دانشگاه میترسیم در مورد مسائل علمی با جنس مخالفمون صحبت کنیم چون به داشتن رابطه محکوم
می شیم
بابا یکی یه بلند گو بده دست من تا تو دانشگاه داد بزنم بگم که: دوره ی دوست پسر دوست دختری تموم شده و در واقع جواد شده؛الان دوره ی دوستیه پاکه؛دوستی ای که فرقی بین پسر ودختر نمیبینه.
دست بردارین از این کارا!!!
خسته شدم از بس تا توی یه جمع نشستیم به جز اینکه بگیم ااااااااااااااا دیدی فلانی با فلانی داره جلو کتابخونه حرف میزنه؟ به نظرت چی میگفتن؟ااااااااااااااااا دیدی اون که ادعای این کاره ایش میشد با کی دوست شده!!!!!
جالبه اینجاها شما درس ندارین و گوشاتون 10 برابربزرگتر میشه.
میدونم این حرفامم تاثیری نداره ولی تو دلم مونده بود که بگم شاید این به خاطر این باشه که یه جورایی ازتون بزرگترم وبه زندگیه مشترک نزدیکتر![]()
و شاید به خاطر شرکت کردن تو اکیپای دانشجویی و مسافرت کردن با اونا باشه(مشهد با دختر پسرای دانشگاه تهران_دیزین با امیر کبیریها –کوه با دانشگاه تبریزیها و……….)
ای کاش منم عین شما بودم و دانشگاه رو محلی برا درس خوندن تازه اونم چه درس خوندنی فقط برا پاس کردن یا نهایتش گرفتن معدل بالا میدونستم ولی حاضرم شرط ببندم که اگه از همتون درباره ی درسایی که حتی با نمره ی بالا گرفتین سوالی بپرسم یا یادتون رفته و ویا اصلا نمیدونین از کودوم درس سوال پرسیدم
واقعا متاسفم ای کاش عین شما بودم و زندگیرو فقط تو این میدیدم که یه 4 سالی هست با یه معدل تموم میکنیمو یه جا با حقوق 400-500 تومن کارو یه زن یه بچه ودیگه منتظر مرگ…….
ای کاش عین شما فکر میکردم…!
(عکس ها متعلق به اون روزه)